کد مطلب:252505 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

تحلیلی بر استدلال حضرت بر امامت خود
1- استدلال در سطح شخصی معین

2- استدلال در سطح اجتماعی و توده ی مردم

موضع امام در برابر شخصی معین ما را به یاد قضیه آن نصرانی می اندازد كه:

روزی یك مسیحی با مقداری پول به خانه امام آمد، غلام سیاهی از در بیرون آمد و گفت: آیا تو یوسف بن یعقوبی؟ گفت: بله گفت در راهرو منزل بنشین تا بیایم. آن مرد نصرانی از اینكه غلام نام او و پدرش را می داند، به شگفت آمد. در صورتی كه در آن شهر هیچ كس او را نمی شناخت و قبل از آن نیز به این شهر نیامده بود. آنگاه غلام برگشت و گفت صد دیناری كه در میان كاغذ در جیب داری بده، نصرانی پول را داد و داخل شد. پس از ورود به خانه، امام را در حالی كه تنها نشسته بود، زیارت كرد، حضرت از او خواست كه در مقابل این آیات و كراماتی كه دیده است، به اسلام گراید و به حق ایمان آورد. فرمود: یوسف چه دیدی؟ گفت مولای من، دلایلی دیدم كه برای هر جویای حقی كفایت می كند تا به حق گراید. فرمود: متأسفانه تو اسلام نخواهی آورد، ولی پسرت فلانی به زودی به اسلام خواهد



[ صفحه 249]



گروید و از شیعیان ما خواهد شد.

ای یوسف گروهی خیال می كنند كه ولایت ما برای امثال شما سودی ندارد، اما به خدا سوگند دروغ می پندارند. ولایت و دوستی ما مفید می باشد، برو به دنبال مقصودی كه آمده ای، زیرا به هر چه می خواهی خواهی رسید، راوی می گوید: به خانه متوكل رفتم، و به هر چه خواستم رسیدم و بازگشتم.